دولال
ماجرا از این جا شروع شد که عمه جون عید 92 یک دلار به ویدایی برای ته کیسه داده واین توی کیف پول ویدایی هست .دیشب داشت به بابایی میگفت که مادر جون میخواهد من وونوسی رو ببره بازار وبرای ما کفش بخره . من هم میخوام کیفم رو ببرم بازار واین (( دولال )) رو بدم به اقاهه بگم بفرما پول کفش .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی