هدیه مادر جون
شنبه مادر جون اومد خونه ی ما چون برای بعد از ظهر یک برنامه ی خوبی داشت . مادر جون به اتفاق من وونوسی وویدایی رفتیم بازار . این اولین بار بود که همه با هم میرفتیم بازار . مادر جون میگفت که یک سال میشه توی بازار قدم نزده بودم . خلاصه بگم که اول از همه برای ویدایی یک کفش خوشگل سفید مارک LV مادر جون خرید که خیلی خوشکل هست .از مغازه ی(حدیث ) اسمش رو نوشتم که چند سال اینده خاطره بشه . وکفش ونوسی رو رفتیم جزیره که نداشت وما رو فرستاد میلاد نور ویک کفش مشکی با منجوق های خوشکل . ومادر جون هم برای خودش کفش خرید و همه خوشحال ولی خسته .چون هر سه نفر جنبه ی پیاده روی رو نداشتند . مادر جون رو رسوندیم خونه و ویدایی ساعت 6.45 توی ماشین خوابید ووقتی که اومدیم خونه فکر میکردم بیدار میشه اما تا صبح خوابید . من که باور نمکردم وحساب کردم که 12 ساعت خوابید. توی عمر ویدایی این حالت بی سابقه بود. مادر جون به خاطر این هدیه های خوب متشکریم.