ادم برفی
به اصرار ویدایی روز جمعه رفتیم نمک دره .بابایی فکر میکرد که نمیتونیم به خونه برسیم .چون اخرین باری که بابابی رفته بود .نیم متر برف بود وجاده خیلی خراب بود .اما از شانس ما اون روز هوا افتابی بود وجاده اصلا برف نداشت .ولی وقتی رسیدیم خونه مثل یخچال بود که زودی شومیته وبخاری برقی رو روشن کردیم . وقتی بچه ها توی خونه داشتند گرم میشدند .من و بابایی رفتیم توی باغچه ویک ادم برفی بزرگ درست کردیم .برای ناهار توی شومینه بابایی کباب زد خونه چر از دود شد اما خوب شده بود . بعد از ناهار بچه ها رو بردیم توی حیاط که با دیدن ادم برفی خو...